جدول جو
جدول جو

معنی تکیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تکیه کردن(اُ اُ کَدَ)
اعتماد کردن. (ناظم الاطباء) :
مکن تکیه بر گرز و کوپال خود
بدزد از کمند گوان یال خود.
فردوسی.
ز مرگ امن مجوی و به عمر تکیه مکن
به سیم دین مفروش و ز دیو عشوه مخر.
ناصرخسرو.
طلب صحبت خسان نکنی
تکیه بر عهد ناکسان نکنی.
سنائی.
سخن اندر زر است خاقانی
تو همه تکیه بر سخن کردی.
خاقانی.
گر توکل می کنی در کار کن
کسب کن پس تکیه بر جبار کن.
مولوی.
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
که باشد که نعمت نماند بدست.
(بوستان).
مکن تکیه برملک و جاه و حشم
که پیش از تو بوده ست و بعد از تو هم.
(بوستان).
یقین دیدۀ مرد بیننده کرد
شد و تکیه بر آفریننده کرد.
(بوستان).
هرکه با یار آشنا شد گو ز خود بیگانه باش
تکیه بر هستی مکن در نیستی مردانه باش.
سعدی.
عقل را پنداشتم در عشق تدبیری بود
من نخواهم کرددیگر تکیه بر پندار خویش.
سعدی.
تکیه بر اختر شب گرد مکن کاین عیار
تاج کاوس ربود و کمر کیخسرو.
حافظ.
بر جهان تکیه مکن گر قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان.
حافظ.
سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهاندیده ثبات قدم از سفله مجوی.
حافظ.
، پشت دادن. (ناظم الاطباء). اتکاء:
بر مراد خویشتن گویی همی در دین سخن
خویشتن را شفته گشتی تکیه کردی بر هوا.
ناصرخسرو.
هر کس که بر هوای دل او تکیه می کند
تکیه مکن بر او که هواجوی خود هواست.
ناصرخسرو.
و تکیه بر استخوان توده کرده. (کلیله و دمنه).
تو آن یگانه دهری که بر وسادۀ حکم
به از تو تکیه نکرده ست هیچ صدرنشین.
سعدی.
درآید چون خیال خیل مژگان تو در خاطر
کنم گه تکیه بر شمشیر گه بر خنجر آسایم.
باقر کاشی (از آنندراج).
، آسایش نمودن و راحت کردن. (ناظم الاطباء). استراحت کردن. خفتن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : درویش محمد زاهد با من بود تکیه کرده بود و در آن حال روح من از قالب بیرون آمد. (انیس الطالبین بخاری ص 22). حضرت خواجه در حجرۀ آن درویش تکیه کرده بودند. (انیس الطالبین ص 152). و خواجه تکیه کرده بودند. ساعتی گذشت، حالت با هیبتی در خواجه پیدا شد. (انیس الطالبین ص 178)
لغت نامه دهخدا
تکیه کردن
اعتماد کردن
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تکیه کردن
اعتماد کردن، اطمینان کردن، اتکا کردن، متکی شدن، تکیه زدن، اصرار ورزیدن، تاکید کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکیه کردن
اتّكئ على
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تکیه کردن
Rely
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکیه کردن
compter sur
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تکیه کردن
kutegemea
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تکیه کردن
بھروسہ کرنا
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تکیه کردن
নির্ভর করা
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تکیه کردن
의지하다
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
تکیه کردن
güvenmek
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تکیه کردن
頼る
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تکیه کردن
להסתמך
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تکیه کردن
भरोसा करना
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تکیه کردن
mengandalkan
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تکیه کردن
พึ่งพา
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تکیه کردن
vertrouwen op
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تکیه کردن
confiar
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تکیه کردن
affidarsi
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تکیه کردن
confiar
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تکیه کردن
依赖
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تکیه کردن
polegać na
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تکیه کردن
покладатися
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تکیه کردن
sich verlassen auf
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تکیه کردن
полагаться
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
فراهم کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
Supply
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
постачати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
liefern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
поставлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
dostarczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
供应
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
fornecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
fornire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
suministrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی